پسری بود دختری رو خیلی دوست داشت.
دختر در یک سی دی فروشی کار میکرد. اما پسر به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون...
بعد از یک ماه پسرک مرد...
دخترک دید که تمام سی دی ها باز نشده...
دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد...
میدونی چرا گریه کرد؟
چون تمام نامه های عاشقانه اش را توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد...!!
نظرات شما عزیزان:
|